روزی حضرت عیسی روح الله می گذشت. ابلهی با وی دچار شد و از حضرت عیسی سخنی پرسید؛ بر سبیل تلطفّ جوابش باز داد و آن شخص مسلمّ نداشت و آغاز عربده و سفاهت نهاد. چندان که او نفرین می کرد، عیسی تحسین می نمود.
قلمرو فکری:
روزی حضرت عیسی (ع) از مکانی می گذشت. نادانی با ایشان برخورد کرد و از حضرت عیسی سوالی پرسید؛ از روی مهربانی جوابش را داد و آن شخص جواب را نپذیرفت و شروع به فحش و ناسزا کرد. طوری که او نفرین می کرد اما حضرت عیسی با مهربانی با او رفتار می کرد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
دچار شدن |
برخورد کردن |
بر سبیل |
از راه، از سر |
نفرین |
لعنت |
تحسین |
آفرین، ستایش |
مسـلّم نداشت |
باور نمی کرد، نمی پذیرفت |
||
سفاهت |
نادانی، بی خردی، کم عقلی |
||
تلطف |
مهربانی، اظهار لطف و مهربانی کردن، نرمی کردن |
||
عربده |
فریاد پرخاشجویانه برای برانگیختن دعوا و هیاهو، نعره و فریاد |
قلمرو ادبی:
نفرین و تحسین ß تضاد
عزیزی بدانجا رسید؛ گفت: «ای روح الله، چرا زبون این ناکس شده ای و هر چند او قهر می کند، تو لطف می فرمایی و با آن که او جور و جفا پیش می برد، تو مهر و وفا بیش می نمایی؟»
عیسی گفت: «ای رفیق! کُلّ اناءٍ یَتَرشَّح بمِا فیه، از کوزه همان برون تراود که در اوست؛ از او آن صفت می زاید و از من این صورت می آید. من از وی در غضب نمی شوم و او از من صاحب ادب می شود. من از سخن او جاهل نمی گردم و او از خلق و خوی من عاقل می گردد.»
قلمرو فکری:
عزیزی به آنجا رسید؛ گفت:«ای روح خدا، چرا به این نامرد دچار شدی و در مقابلش ناتوان شدی و هر چه او خشم از خود نشان می دهد تو با مهربانی برخورد می کنی، و با این که او به تو ستم می کند و آزار می رساند تو مهربانی را در پیش گرفتی؟»
عیسی گفت:«ای دوست من! هر ظرفی آنچه را در خود دارد به بیرون تراوش می کند، از کوزه همان چیزی بیرون می تراود که در آن است؛ از او این ویژگی های بیرون می آید و از من این رفتار. من از او خشمگین نمی شوم و او از من ادب یاد می گیرد. من بخاطر حرفهای او نادان نمی شوم ولی او از رفتار من عاقل می شود.»
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
عزیز |
گرامی |
زبون |
خوار، ناتوان |
ناکس |
نامرد |
قهر |
خشم، غضب |
جور |
ستم |
جفا |
ستم، آزار |
پیش بردن |
انجام دادن |
بیش |
بیش تر |
تراویدن |
ترشح کردن |
جاهل |
نادان |
خلق و خوی |
اخلاق |
قلمرو ادبی:
او جور و ... مینمایی؟ ß شبه سجع
جفا و وفا ß تضاد، جناس
بیش و پیش ß جناس
کل اناء یترشح بما فیه ß تضمین (هر ظرفی آنچه را در آن است تراوش می کند)
می زاید و می آید ß جناس، سجع
زاییدن ß تولید شدن
از او آن صفـت ... می آید ß سجع (پایه سجع: می زاید و می آید)
جاهل و عاقل ß تضاد